پاتوق کتاب |
به گوش او برسان ! کوفه مرده جوش و خروشش خدا کند برسد ناله های شهر به گوشش به گوش او برسان ! ذوالفقار دست نخورده که شهر مانده و ضحاک های مار به دوشش بگو که شهر نشسته به انتظار که یک شب دوباره بگذرد از کوچه های سرد و خموشش دوباره بگذرد از کوچه ها که چشم به راهش دوباره بگذرد و سفره های رنج به دوشش هنوز راز دلش جاری است در دل این چاه بگیر قطره ای از چاه و عاشقانه بنوشش بنوش تا بشناسی غریب کوچه ی شب را ولی به حرمت اشکش به سکه ها نفروشش مخواه باز کند چاه سفره ی دل خود را بگیر! جامه ی خونخواهی علی است بپوشش [ چهارشنبه 91/8/10 ] [ 9:12 صبح ] [ نا نویسنده ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |